19

مصرف گرایی یا اسارت در بند مصرف؟!

توسط 
(0 رأی)

مصرف گرایی یعنی استفاده از کالاها به منظور رفع نیازها و خواسته ها. این عمل نه تنها شامل خرید کالاهای مادی، بلکه در برگیرنده خدمات نیز هست.

در جوامع نوین، مصرف گرایی به یک فعالیت اجتماعی اصلی تبدیل شده است. برای مصرف گرایی مقدار زیادی وقت، انرژی، پول، خلاقیت و نوآوری تکنولوژیکی صرف می شود. مطالعه مصرف گرایی در جوامع جدید از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، زیرا تولید کنندگان و توزیع کنندگان کالاها و خدمات نیاز به درک خصوصیات و ویژگی های آن دارند. به همین لحاظ است که جامعه شناسان، اقتصاد دانان و روان شناسان معاصر به تحلیل‌های همه جانبه آن می ‌پردازند و هر اندیشمندی از یک زاویه خاص به آن توجه دارد. مصرف گرایی نوین به شکل بی رویه یک آسیب اجتماعی است که مستلزم شناخت علمی و سپس درمان اساسی، یا به عبارت دیگر برنامه ریزی است. مصرف گرایی بی رویه پدیده ای بین المللی است و چاره آن باید در دو بعد خرد و کلان صورت گیرد. باید مصرف گرایی در هر جامعه را در یک زمینه وسیع تر اجتماعی در نظر گرفت، زیرا امروزه تولید و توزیع از مرزهای یک کشور گذر کرده و دورافتاده ترین نقاط یک جامعه به مرکزی ترین مراکز تولید و سیستم توزیع جهانی متصل است. مصرف گرایی نوین در اثر گسترش سرمایه داری برای اولین بار در اروپا به وجود آمد و سپس به جوامع دیگر بسط داده شده و در شرایط کنونی به وفور و به سرعت شاهد رشد آن در کشور هستیم

می توان گفت که اشاعه ی مصرف یکی از ضرورت های رشد و توسعه ی اقتصادی در جهان امروز است.اما این بدان معنا نیست که همه کشورها بدون توجه به نیازهای اقتصادی خود این فرهنگ را ایجاد کنند و نگران عواقب بعدی آن نباشند. درست که بررسی میکنی مصرف گرایی مثل چنگال هایی مردم کشور های مختلف را به اسارت خود در آورده و مثل این است که همگی ابزاری هستند برای تامین نیاز های مصرفی کارخانه ها و شرکت های تجاری بزرگ.

روژه گارودی در کتاب هشدار به زندگان می گوید:

"این اوج گیری مصرف مصنوعی به سه طریق در غرب امکان پذیر شده است:

۱) تولید اشیائی که خیلی زود فرسوده شده و از میان می رود یا شخص نمی تواند خودش آن را تعمیر یا ترمیم کند... کارخانه یی که لامپهای فلورسنت را ابتکار کرد، آنها را با ظرفیت و قدرتی برای ده هزار ساعت کار، ساخته بود ولی پس از آنکه این ظرفیت و قدرت را از ده هزار ساعت به هزار ساعت کاهش دادند، لامپهای «فلورسنت» را به بازار فرستادند. همچنین جورابهای نایلون در آغاز ساخت خود بنحوی بود که هیچگاه سوراخ نشود یا از هم در نرود ولی پس از آنکه آنها را در حمام بخاری گذاشتند که مقاومت آنها را کم کرد، به بازار فروش سپردند...

رسانه‌ها و تبلیغات بازرگانی و همچنین ابزارهای بازاریابی در مردم احساس نیاز کاذب به کالاهایی که واقعاً به آنها نیازی ندارند ایجاد کرده و مردم را به سمت خرید آن کالاها سوق می‌دهند.

۲) منتظر نشدن برای فرسایش فیزیکی شیئی یا کالای خریداری شده، و خریدن و جانشین کردن انواع جدید آن که هر چند وقت یک بار بشکل تازه ای به بازار می آید نه برای آنکه مزیتی بر انواع گذشته ی خود دارد بلکه فقط در شکل ظاهر خود دارای تفاوتهایی است که انواع گذشته ی خود را به اصطلاح دمده و از شکل افتاده جلوه گر می سازد...

بیشتر تغییر شکل دادنها به کالاهای تولیدی غرب، نه به منظور بهتر کردن و محکمتر ساختن است و نه حتی برای زیباتر شدن و بهتر کارکردن، بلکه منحصراً برای دمده کردن آنهاست تا ردیف تازه آنها که به بازار می آید، خریدار داشته باشد. این استفاده ی پسیکولوژیک یا روانشناسانه، از نظر اجتماعی، مجوزی پیدا می کند زیرا سبب مبادله ی پول و توزیع مجدد ثروت می شود....

۳) آگهی بازرگانی یا تبلیغات تجاری..."

اما تبلیغات در این بین چگونه عمل میکنند؟

بی‌شک تبلیغات تجاری با هدف معرفی کالا و خدمات از ضرورت‌‌های عصر حاضر به‌شمار می‌روند؛ اما متأسفانه این‌گونه از تبلیغات با بهره‌گیری از برخی شگردها و پاره‌ای مضامین و محتواها، موجبات گسترش مصرف‌گرایی را در جامعه به‌وجود آورده‌اند. برخی از مشکلات تبلیغات بازرگانی که در حدوث مصرف‌زدگی تأثیر دارند، عبارتند از:

الف) ایجاد احساس نیاز: پیام‌های بازرگانی ضمن فاصله گرفتن از کارکرد اصلی و فلسفه وجود خود که معرفی کالاها و خدمات بوده است به وسیله ایجاد احساس نیاز در مخاطب تبدیل شده‌اند و از این طریق به افزایش مصرف گرایی که تأمین کننده منافع سرمایه‌داری است، دامن می‌زنند.

رسانه‌ها و تبلیغات بازرگانی و همچنین ابزارهای بازاریابی در مردم احساس نیاز کاذب به کالاهایی که واقعاً به آنها نیازی ندارند ایجاد کرده و مردم را به سمت خرید آن کالاها سوق می‌دهند.

ب) مصرفی کردن کالاها به‌عنوان یک ابزار هویتی؛ گاهی پیام‌های بازرگانی با به‌کار بردن مضامین و محتواهای خاصی درضمن تبلیغ یک کالا، برای آن کالا در ذهن مخاطب، کارکرد هویتی به‌ وجود می‌آورند و در نتیجه، مخاطب را به‌سمت خرید آن شیء، به‌عنوان عنصری هویت‌ساز تحریص می‌کنند.

ج) ارائه آگهی در قالب تصویر زندگی افراد ثروتمند؛ آگهی‌های تبلیغاتی تصویری، با نشان دادن تصاویری از الگوهای زندگی افراد ثروتمند، این الگوها را به همه خانواده‌ها با هر سطح اجتماعی وارد کرده و از این طریق سایر مخاطبین را به‌سمت داشتن سبک زندگی افراد ثروتمند، که نوعی زندگی تجمّلاتی همراه با مصرف کالاهای لوکس و غیر ضروری است، ترغیب می‌کند.

د) همراه کردن تبلیغ کالاهای مصرفی با نمادهای مذهبی؛ گاهی تبلیغات بازرگانی با همراه کردن تبلیغات کالاهای مصرفی غیرضروری با عبادت و نمادهای مذهبی، مصرف‌گرایی را به‌نوعی موجّه جلوه داده و از قبح اسراف و یا تبذیر در مصرف، می‌کاهند و از این طریق، به گسترش مصرف‌گرایی کمک می‌کنند.

علت همه این تلاشها وتکاپوها را میتوان چنین توصیف کرد:

مسئله اساسی اینجاست که تولیدکنندگان نباید خصلت تولید انبوه خود را به عنوان یکی از اهداف، از دست بدهند. به همین منظور است که در جوامع سرمایه داری نیازهای کاذب به وجود می آید تا کالاهای انبوه سریعا مصرف شوند. مصرف انبوه بر پایه کالاهای بی دوام امکان پذیر است. در غرب، گسترش زندگی شهری و شهرنشینی با جنبه های روانی و اجتماعی خاص خود زمینه را برای مصرف گرایی به عنوان سبکی خاص از زندگی به وجود آورده است. نخست در ابتدای قرن بیستم، این سبک خاص با الگوهای فرهنگی جدید در میان افراد طبقه بالا و متوسط شهری رواج پیدا کرد. در شهرها فروشگاه های بزرگ تأسیس شدند و فرهنگ مصرف گرایی را القاء کردند. در این فرهنگ ویژه یک شعار اصلی رواج پیدا کرد و آن اینکه تا می توانی بخر و هر چه بیشتر مصرف کن. بر پایه همین شعار بود که رقابت در خرید و مصرف به عنصر اصلی این فرهنگ تبدیل شد. افراد در خرید بیشتر و مصرف بیشتر از یکدیگر سبقت می گرفتند و تقریبا مصرف گرایی به نوعی وجهه اجتماعی تبدیل شد. مصرف گرایی می بایستی سهل و آسان گردد. پس ابزار مصرف گرایی باید مهیا شود. در این جوامع وسایل ارتباط جمعی به مهم ترین ابزار مدگرایی و تبلیغ برای کالاها تبدیل شدند. دو نوع ابزار مصرف گرایی در جوامع رواج پیدا کرد: نخست حراج های پی درپی کالاها و دیگری اشاعه کارت های اعتباری.

تبلیغات تجاری با هدف معرفی کالا و خدمات از ضرورت‌‌ های عصر حاضر به‌ شمار می ‌روند؛ اما متأسفانه این‌گونه از تبلیغات با بهره‌گیری از برخی شگردها و پاره‌ای مضامین و محتواها، موجبات گسترش مصرف‌گرایی را در جامعه به‌وجود آورده‌اند

به علاوه مدگرایی به وجود آمد که بر اساس آن کالاها برای دوره های معینی (یا محدودی) تبلیغ و استفاده می شدند. مردم به این سمت هدایت می شدند که کالاها را در زمان محدودی استفاده کنند. به عبارتی هر چند مد و زندگی بر حسب مد خوشایند به نظر میرسد و به نوعی معرف نوعی موقعیت اجتماعی در میان طرفداران خود است اما همه این جریان چیزی نیست جز مصرف مداوم کالاهای تولیدی کارخانه هایی که اگر این حجم انبوه مشتری را نداشته باشند قطعا ورشکست خواهند شد. پس با تمام توان سعی می کنند که فرهنگ مد و مدگرایی را همواره در ذهن مردم تازه نگه دارند. مشکل اساسی اینجاست که قسمت اعظم مخاطبین این جریان کشورهای در حال توسعه اند که اغلب تفاوت هی فرهنگی بسیاری با کشورهای مبدأ دارند و عملا به مصرف کننده بی چون و چرای فرهنگ کشورهای دیگر می شوند

در جوامع در حال توسعه فرهنگ مصرف‌گرایی به شكل های زیر نمایان می‌شود:

1-الگوهای مصرفی كشورهای توسعه یافته عیناً نعل به نعل به كشورهای در حال توسعه منتقل می شوند.

2-وسایل ارتباط جمعی، مسافران و دیگر عومل شدیداً به این انتقال كمك می‌كنند .

3-افراد برای نشان دادن اینكه از وجهه بالائی برخوردارند، در مصرف‌گرایی، افراطی‌تر از خارجیان عمل می‌كنند.

4-به تدریج مصرف گرایی افراطی جزئی از فرهنگ جهان سومی می شود.

این در حالی است که نوعا کشورهای در حال توسعه دارای صنایع نوپایی هستند که برای پیشرفت و رسیدن به بلوغ گذشته از سرمایه به خریده شدن کالاهایشان توسط مردم احتیاج دارند. و این مبین دو موضوع است یکی اهمیت پس انداز در این کشور ها و دیگری توجه به مصرف کالاهای داخلی. که هر دو به طور جدی ر تعارض با جریان مصرف گرایی وارداتی هستند.

ریحانه حمیدی فر

بخش اقتصاد

خواندن 1999 دفعه آخرین ویرایش در دوشنبه, 11 دی 1396 ساعت 09:24

نظردهی

my site www.cityeach.com. Perfect gift https://www.feelreplica.com/. see replicas relojes. pop over here replica watches. find out https://www.ufesawatches.com/. check that knockoff watches. click for source https://www.flowerswatches.com/. finest materials with scrupulous attention to details. Find more here https://www.richardmilleautomatic.com/.