چاپ کردن این صفحه
دکتر علی اکبر عرب مازار عضو هیئت موسس موسسه اقتصاد مقاومتی:<br/>چرا تا وقتی درآمد نفتی هست کسی به یاد اخذ مالیات نمی افتد؟ مطلب ویژه
03

دکتر علی اکبر عرب مازار عضو هیئت موسس موسسه اقتصاد مقاومتی:
چرا تا وقتی درآمد نفتی هست کسی به یاد اخذ مالیات نمی افتد؟ مطلب ویژه

توسط 
(0 رأی)

علی اکبر عرب مازار در دولت نهم ریاست سازمان امور مالیاتی را به عهده داشت و در دوره او قانون مالیات بر ارزش افزوده در ایران به اجرا در آمد. وی در گفتگو با خبرگزاری خبرآنلاین از اشتباهات دولت ها در برنامه ریزی و اجرای قوانین مالیاتی سخن گفته و از بی توجهی به این قانون مهم در دوره درخشان درآمدهای نفتی انتقاد کرد. گفتگوی خبرآنلاین با علی اکبر عرب مازار را در ادامه می خوانید:

یکی از معضلات بزرگ دولت که در حال افزایش نیز هست فرار مالیاتی است. به نظر شما دولت یا سازمان امور مالیاتی چگونه باید با این پدیده مقابله کنند؟

فرارمالیاتی که سال گذشته میزان آن را 40 درصد عنوان کرده بودند از معضلاتی است که به نظر من باید برای محقق شدن درآمدهای پیش بینی شده مالیاتی در بودجه، در اولویت اول سازمان امور مالیاتی قرار گیرد.

سالها باید تلاش کنیم تا این میزان فرار مالیاتی که در کشور داریم  را حل کنیم. در هر نظام اقتصادی وظیفه مسئولان مالیاتی این است که جلوی فرار مالیاتی را بگیرند و هیچ جای بحثی در این نیست. اما این در صورتی است که دولت ابزار و شرایط آن را برای سازمان فراهم کند.

وزارت اقتصاد و دارایی و سازمان امور مالیاتی برنامه هایی برای کاهش فرار مالیاتی دارند. برنامه هایی مانند بازنگری در طرح جامع مالیاتی و پیاده کردن مالیات بر ارزش افزوده و مکانیزه کردن سیستم ها که به زودی برای تحقق این موضوع اجرا خواهند شد.

با چه ابزار و مکانیزمی از فرار مالیاتی پیشگیری خواهد شد؟

برای کاهش فرار مالیاتی هیچ ابزاری وجود ندارد و به دلیل نبود همین ابزار نمیتوانیم 40 درصد فرار مالیاتی را جزء درآمدهای امسال دولت محاسبه کنیم. به دلیل اینکه هیچ ابزاری برای مقابله با این فرار مالیاتی نداریم.

از طرفی هم اشکال این موضوع این است که اگر افزایش درآمدهای دولت از محل مالیات به سازمان امور مالیاتی تکلیف شود فشار بیشتری به مودیان شناخته شده خواهد آمد.

پس اینکه ما رقم مالیات را بدون توجه به شرایط اجرای این قانون و بدون توجه به امکانات سازمان امور مالیاتی در بودجه بالا ببریم، باعث می شود یا درآمد در پایان سال تحقق پیدا نکند که نشان می دهد ما یک درآمد واهی پیش بینی کرده بودیم و یا اینکه فشار به مودیان موجود آورده شود.

 در خصوص حذف برخی معافیت های مالیاتی که به تصویب مجلس هم رسید چطور؟ آیا این معافیت ها در درآمدهای دولت موثر خواهد بود؟

در خصوص معافیت مالیاتی، ما معافیت هایی در قانون فعلی داریم که من ندیده ام آن را لغو کرده باشند. معافیت مالیاتی حقی است که قانونگذار به مؤدی داده است و بر اساس همان سازمان امور مالیاتی نمی تواند از او مالیات دریافت کند.

در مصوبات اخیر مجلس، من فکر می کنم معافیت آستان های مقدس و قرارگاه سازندگی خاتم را به صورت جمعی خرجی حذف کرده است. یعنی این پول به درآمدهای مالیاتی اضافه نخواهد شد، بلکه اظهارنامه ها و صورتهای مالی ارائه می شود اما مالیات به عنوان جمعی خرجی به حساب آنها اضافه خواهد شد.

ابتدا محاسبه کرد حتی اگر معافیت مالیاتی آستان های مقدس و قرارگاه سازندگی هم حذف شود نهایتا چقدر به درآمدهای دولت افزوده می شود؟ اگر این مبلغ آنقدر ناچیز باشد که تأثیری در کل درآمد دولت نداشته باشد دولت نباید خود را درگیر مسائل آن کند.

 

در خصوص افزایش پایه مالیاتی چه اقداماتی انجام شده است؟

در این بحث هیچ پایه جدیدی اضافه نشده است. الان در حال بازنگری لایحه مالیات بر ارزش افزوده هستند که احتمالا درآن پایه های جدیدی را پیش بینی میکنند.

البته در قانون عوارضی برای حامل های انرژی در نظر گرفته شده است که مشترکین باید پرداخت کنند. این درآمدها احتمالا صرف وزارت نفت و وزارت نیرو خواهد شد. در حالی که این عوارض ماهیت مالیاتی دارد. اخیرا این موضوع تصویب شد اما تحت عنوان عوارض می آوردند که به وزارت خانه ها پرداخت شود.

 

پس در کل برنامه ریزی های مربوط به درآمدهای مالیاتی دولت در اصل روی کاغذ درست است. اما در عمل نمیتوان امیدوار بود امسال درآمد دولت در بخش مالیات افزایش معناداری پیدا کند.

به هرحال دولت پیش بینی و برآوردهایی دارد و بر اساس همان پیش بینی ها بودجه را تنظیم می کند. به طور مثال در مورد نفت دولت پیش بینی می کند که درآمد نفتی چقدر خواهد بود. این برآوردها به مسائل مختلفی بستگی دارد میزان تولید، میزان فروش، قیمت جهانی نفت، شرایط بین المللی . پس تحقق این درآمدها که پیش بینی شده پس از طی شرایط خاص اتفاق می افتد. نمی توان انتظار داشت هرآنچه که پیش بینی شده است حتما تحقق پیدا کند. چراکه شاید شرایط لازم برای تحقق آن درآمدها مهیا نشود.

در تخصیص بودجه خزانه داری کل کشور تا درآمدی نداشته باشد که نمی تواند بودجه ای تخصیص بدهد. معمولا هم بودجه های عمرانی کاهش پیدا می کند.

در بودجه سال 94 درآمد دولت از محل مالیات 22.5 درصد پیش بینی شده است. آیا محقق خواهد شد؟

باید محقق شدن این 22.5 درصد تعریف شود. عوامل مختلفی در تحقق درآمد 22.5 درصدی مالیاتی که در بودجه پیش بینی شده است موثر است.

رشد اقتصادی و تورم بر این درآمدها تاثیر دارد،  اما اصولا در شرایط فعلی اقتصاد با توجه به رکودی که وجود دارد باید دید این درآمد قابل تحصیل هست یا خیر.

ممکن است بسیاری افراد بدهی مالیاتی داشته باشد اما درآمدی ندارند که بدهی خود را پرداخت کند. افرادی هستند که تسهیلات دریافت کرده اند تا کالایی را تولید کنند اما با توجه به نوسانات نرخ ارز و قیمت تمام شده کالا و از طرفی عدم توانایی در فروش امکان بازپرداخت اقساط خود را هم ندارد چه برسد به بدهی مالیاتی.

در شرایط رکود اقتصادی و ضعف در تولید و فروش، دولت می تواند درآمدهای مالیاتی شامل سه گانه های افزایش پایه مالیاتی، فرار مالیاتی و حذف معافیت مالیاتی را اجرایی کند یا خیر؟

اگر دولت فقط مالیات را ببیند خیر امکان آن وجود ندارد. اینکه دولت بخواهد مالیات دریافت کند با اینکه می تواند یا می شود خیلی تفاوت دارد.

دولت ابتدا باید برای اقتصاد برنامه ای داشته باشد که این اقتصاد حرکت کند و درآمد ایجاد کند تا دولت بتواند از محل آن درآمد مالیات بگیرد.

ابتدا ببینیم دولت برای چه مالیات را می خواهد؟ دولت مالیات را برای هزینه هایش دریافت می کند . پس می تواند هزینه ها را تا زمان ممکن شدن دریافت مالیات هزینه های خود را کاهش دهد. یکی از مشکلات اصلی در افزایش هزینه های دولت همین  یارانه است.

چرا دولت با کاهش هزینه های خودش فشارها را تحمل نمی کند و بجای آن می خواهد نقدینه را از دست فعال اقتصادی که فعالیتش رونق چندانی ندارد دربیاورد.

اگر دولت تشنج های سیاسی مربوط به تحمل این فشارها را بپذیرد فشار به مؤدیان مالیاتی و فعالان اقتصادی وارد نمی شود.

مالیات از اقتصاد فعال اخذ می شود. تا زمانی که دولت نفت داشت فراموش کرده بود مالیات هم وجود دارد. حال که درآمدهای نفتی کاهش چشمگیری پیدا کرده دوباره به سراغ مالیات آمده اند. درحالی که نه ابزاری برای مالیات فراهم کرده و نه راهکار و ساختار درستی تعریف کرده است. از طرفی فرهنگ پرداخت مالیات نیز از بین رفته است.

مقام معظم رهبری هم سال قبل با انتقاد از این روش تذکر دادند که بجای اینکه برنامه های زودگذر را اجرا کنید بیایید برنامه های بلند مدت و با ساختار صحیح و دامنه دار تعریف کنید.

درمان مشکلات به صورت مقطعی اصلا روش صحیحی نیست. کاهش درآمدهای دولت باید به صورت اساسی درمان شود نه اینکه هر سال را با این درمان ها ی مقطعی بگذرانیم. سالهاست که شعار می دهیم اقتصاد بدون نفت باید تحقق پیدا کند اما هیچ کس تابحال برنامه اساسی و بنیادی برای این شعار تعریف نکرده است.

ظرفیت مالیاتی بر اساس توانایی اقتصادی مردم تعریف شده و نامحدود نیست. دولت باید به این ظرفیت محدود توجه کند. این در شرایطی است که اقتصاد کشور به سمت اقتصاد پویا و مولد رفته و می توان مالیات را از تولیدکنندگان و فعالان گرفت.

مالیات باید مانند تمام کشورهای دیگر دنیا دریافت شود . اساسا اقتصاد کشور باید بر پایه مالیات بچرخد. نه اینکه تا زمانی که درآمدهای نفتی وجود دارد به پرداخت مالیات توجه نکنیم و به محض کاهش این درآمدها یاد مالیات بیفتیم.

در این تعاریف سه گانه کدام یک اولویت اصلی است و قابل تحصیل  است برای کمک به درآمد دولت؟

دولت ابتدا باید این 40 درصد فرار مالیاتی را دریافت کند. به نظر بنده دولت باید تمام ظرفیت خود را به کار گیرد تا این 40 درصد را صفر کند. افزایش پایه و یا فشار به مودیانی که پرداخت میکنند و حذف معافیت ها نمیتواند در حال حاضر تاثیر مثبتی داشته باشد اما دولت باید تمام توان و ابزارها را به کار گیرد و با تمام قدرت برای حل مشکل بی پولی با استفاده از تمام ارکان مثل بانک مرکزی ، مجلس و وزیر اقتصصاد و.... همه در راه کشف این 40 درصد تلاش کنند.

نرخ ارزش افزوده کشورهای منطقه را نگاه کنید به طور مثال در ترکیه این نرخ 18 درصد است. یعنی در این کشورها نظمی برقرار است و در اقتصادی بر پایه مالیات هم مردم و هم دولت وظایف خود را می دانند.

سیستم مالیات مانند سیستم های پولی یا نرخ سود بانکی نیست که در همان زمان تصویب قابل دسترسی باشد و دیده شود. این موضوع برنامه ای بلندمدت است و حداقل زمان لازم برای اثر گذاری این برنامه ها 3 سال است.

تا بحال برنامه جامعی برای تغییر در نظام مالیات نداشتیم؟

طرح جامع مالیاتی حداقل 8 سال است که تدوین شده اما تاکنون اجرا نشده است. باید انجام می شد اما تابحال معلوم نیست چه اتفاقی افتاده است که به مرحله اجرا نرسیده است. نمی دانم چرا کسی سوال نمی کند که طرح جامع مالیاتی که در برنامه سوم تدوین شد تا به امروز که برنامه ششم در حال نوشتن است چرا اجرا نشده است؟

موانع اجرای این طرح چیست؟

من سازمان یا فرد خاصی را مسئول این موضوع عدم اجرای این طرح نمیدانم اما اگر به خواسته وزیر محترم اقتصاد این طرح قرار است اجرا شود از چه زمانی و با چه سازوکاری؟ اگر قرار است نظام مالیاتی اصلاح شود این طرح چه موقع به اجرا درخواهد آمد؟ زیرساخت ها باید تغییر کند و خود طرح هم به روز شود تا قابل اجرا باشد.

تحول نظام مالیاتی کشور در یک پکیج کامل در برنامه سوم پیش بینی شد. طرح جامع مالیاتی، ارزش افزوده، ایجاد سازمان مالیاتی و .... قرار شد این پکیج یک جا اجرا شود تا سازمان امور مالیاتی به عنوان یک نهاد مستقل بتواند درآمد کاملا تعریف شده ای را برای بودجه دولت تامین کند. دولت پس ازآن بتواند درآمدهای حاصل از نفت را در صندوق توسعه واریز کند.

تمام این برنامه ها باید به صورت یکپارچه انجام می شد که محصول نهایی کارآمد باشد. ارزش افزوده به تنهایی نمی تواند موثر باشد شاید تا یک جایی تفاوت هایی ایجاد کند اما کار نیمه کاره است. اگر طرح تحول نظام مالیاتی به صورت همزمان انجام می شد تاثیرات مثبتی در درآمد دولت داشت.

دولت باید حجم خود را کوچک کند. دولت بزرگ هزینه های بزرگ دارد و راحت ترین راه و سهل الوصول تری منبع درآمد فروش نفت است. پس وقتی درآمد راحتی مثل نفت وجود دارد دولت به تغییر در نظام مالیاتی فکر نمی کند.

در سطح جامعه مردم با پرداخت مالیات مشکل دارند و راضی نیستند که برای درآمد خود عوارض تعریف شده را به دولت پرداخت کنند. عملکرد ضعیف سازمان امور مالیاتی در فرهنگ سازی یکی از عوامل فرار مالیاتی است فرهنگ جامعه چگونه باید تغییر کند و چطور باید این فرهنگ را ایجاد کرد؟

مالیات یک مفهوم چند بعدی سیاسی - اجتماعی- فرهنگی است. این موضوع فقط یک موضوع اقتصادی نیست. در تمام دولت های دنیا همینطور است. یکی از مسائل مهم در انتخاب رئیس جمهورهای کشورهای دیگر برنامه های مالیاتی اوست. تعریف مالیات در همه جای دنیا یک تعریف مشخص است. مردم در همه جای دنیا دوست ندارند مالیات پرداخت کنند اما تفاوت اینجاست که در کشورهای دیگر سازمان مالیاتی این پول را وصول می کند. چون دولتها می دانند که به این پول نیاز دارند پس از سازمان مالیاتی حمایت می کنند و به خوبی نظارت می کنند تا این پول دریافت شود. مردم هم قبول کرده اند که باید این مالیات را پرداخت کنند تا دولت خواسته های آنها را تامین کند.

رفتار سالم سازمان امور مالیاتی و عدم تبعیض در بین مؤدیان باعث می شود همه پرداخت مالیات را قبول کنند. رفتار درست سازمان مالیاتی می تواند به مردم این پیام را برساند که من قانون را اجرا می کنم و هیچ راهی غیر از اجرای قانون وجود ندارد. اما این 40 درصد فرار مالیاتی این تفکر را ایجاد می کند که صاحبان درآمدهای بزرگ که باید مالیات بپردازند به هر روشی که بتوانند از پرداخت سرباز می زنند پس یک کاسب کوچک چرا باید مالیات پرداخت کند؟

بین مالیات و بودجه و دولت رابطه ای است که باید این رابطه را به مردم نشان داد. در کشورهای دیگر اگر کسی مالیات پرداخت نکند از حقوق شهروندی محروم می شود. اما اینجا صاحبان درآمدهای هنگفت مالیات پرداخت نمی کند اما سرویس کامل دریافت می کنند. اگر ابزار لازم برای تحت فشار گذاشتن این کسانی که فرار مالیاتی دارند وجود داشته باشد دیگر کسی جرات نخواهد داشت مالیات را نپردازد. پس باید این ابزار را در اختیار سازمان امور مالیاتی قرار دهیم.

خواندن 3419 دفعه آخرین ویرایش در سه شنبه, 20 تیر 1396 ساعت 11:37

twitter

facebook

google+

مدیر
my site www.cityeach.com. Perfect gift https://www.feelreplica.com/. see replicas relojes. pop over here replica watches. find out https://www.ufesawatches.com/. check that knockoff watches. click for source https://www.flowerswatches.com/. finest materials with scrupulous attention to details. Find more here https://www.richardmilleautomatic.com/.